مهر و محبت

در این وب لاگ مطالبی در زمینه موضوعات مربوط به علوم قرآنی ارائه می شود.

مهر و محبت

در این وب لاگ مطالبی در زمینه موضوعات مربوط به علوم قرآنی ارائه می شود.

شب امتحان


تمام تلاشم را می کنم را تا بر روی مفاهیمی که می خوانم تمرکز کنم. اما به جز ذهنی که مدام می پرد نگاهم مدام از روی کاغذ به در و دیوار می پرد که مبادا سوسکی رویم بپرد (واج آرایی)


قسمتی از اتفاقی که می شد به یک ناراحتی و اعصاب خورد تبدیل شود اما با بیخالی تبدیل شد به خنده.

خطاب به دخترش : 

بیا دیگه . کم خونه ی خودت کار می کنی. مامان بیا بشین خسته شدی . از ظهر که اومدی سر پایی.دستت درد نکنه خسته شدی.

همان شرایط برای عروسش:

ولش کن حالا بیا.


فقط خندیدم و کار خودم را کردم و به کمک نکردن(نه اینکه مطلقاً کمک نکردن باشد ، در یک بازه ی زمانی کوتاه ) و درس خواندن ادامه دادم . :)

آرامش بیشتری دارم تا اینکه این حرفها برایم مهم باشد و از همسرم و خانواده اش دل چرکین شوم.


+ دختر دایی ام بعد از 12 ساعت درد بالاخره زایمان کرد آن هم طبیعی.

* عکس کاملاً تزیینی بوده است و ربطی به موضوع ندارد .:))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.